| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
وقتی از بخش خصوصی حرف میزنیم از چه حرف میزنیم؟
توئیت کرده بودم که بخشخصوصی در سخنان رئیسجمهور حکم چرخ زاپاس را دارد و اشاره کرده بودم که هروقت ایشان این بخش را موتور محرک اقتصاد ببیند نه چرخ زاپاس،میتوانیم به آینده کشور امیدوار باشیم.
یکی از دوستان پرسید مگر «رئیسجمهور ترکیه چه نگاهی به بخش خصوصی دارد که رئیسجمهور ما ندارد؟»
به طور مشخص یاد خاطرهای افتادم که بازگو کردنش میتواند بهترین پاسخ به پرسش دوست قدیمی و سیاسیام باشد.
در سفری که در سال 1394 همراه با رؤسای اتاقهای شهرستانها به ترکیه داشتم، آقای «حصار چیکلیاوغلو» رئیس اتاق بازرگانی این کشور خاطرهای تعریف کرد که فهمیدم آنها که ترکیه را در مسیر توسعه قرار دادند،چه افکار بلندی داشتند.
آز آقای حصار چیکلیاوغلو پرسیدم سیاستمداران ترکیه به بخش خصوصی چه نگاهی دارند؟
گفت: نخستین روزهای حضور من در هیأت رئیسه اتاق ترکیه مصادف شد با قدرت گرفتن تورگوت اوزال. یک روز خواست به دیدارش بروم و گفت: تحولات مهمی در راه است و باید به دولت کمک کنید.پرسید برای شروع چه کنیم؟ گفتم: تنها راه این است که دولت کنار برود و میدان را به بخش خصوصی بدهد. گفت: از کجا باید شروع کنیم؟
گفتم: از همینجا. مگر نمیخواهید برای استقرار وزارتخانهها ساختمانی بزرگ بسازید؟ بدهید بخش خصوصی تکمیلش کند.
تورگوت اوزال برای اینکه در بخش خصوصی اطمینان ایجاد کند، ساختمان نیمه کاره و بسیار بزرگ دولتی را به اتاق بازرگانی به قیمت 100 میلیون دلار واگذار کرد اما قرارداد اجارهای تنظیم شد که بر اساس آن وزارتخانههای اقتصادی موظف شدند به این ساختمان نقل مکان کنند و بابت اقامت در آن،به اتاق بازرگانی ترکیه اجاره بپردازند.
به گفته آقای چیکلی اوغلو، وزارتخانههای اقتصادی ترکیه در حقیقت مستأجر اتحادیه اتاقها و مبادلات کالایی ترکیه هستند و وزرای اقتصادی نیز به واسطه این ارتباط،همواره در دسترس مستقیم تشکلهای بخش خصوصی قرار دارند.
تورگوت اوزال چه فکر بلندی در سر داشت و عجب نقشهای کشید. دو بال توسعه را همسایه کرد.در حالیکه مردمیترین سیاستمداران ما در ایران فکر میکنند بخش خصوصی در ایران به قدری ضعیف و نحیف است که قادر به ایفای نقش در اقتصاد کشور نیست. بیتعارف بگویم حتی تکنوکراتهای ما هم درک درستی از بخش خصوصی نداشته و ندارند اگر نه به بهانه ضعف بخش خصوصی، پای غریبهها را به اقتصاد باز نمیکردند.
صحبتهای آقای چیکلی اوغلو به همینجا ختم نشد. او خاطرهای هم از نورسلطان نظر بایف تعریف کرد؛«وقتی اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید و قزاقستان مستقل شد، رئیس اتاق بازرگانی این کشور که دوست قدیمیام بود، دعوتم کرد تا به دیدار نورسلطان نظر بایف برویم. یک روز به اتفاق، به دیدار رئیس جمهور قزاقستان رفتیم. جلسه مفصلی داشتیم و یکی از پرسشها این بود که چرا بخش خصوصی مهم است؟
توضیح دادم که بخش خصوصی یک پایه توسعه است و اگر دولت میتوانست توفیقی داشته باشد،دولت شوروی باید موفقترین دولت میشد.درباره اوزال برایش گفتم و کارهای بینظیری که کرده بود؛ از جمله تجمیع بخشخصوصی و دولتی ترکیه در دو ساختمان یکسان و شبیه به هم. طوری که وزیر دولتی برای حل مشکل بخش خصوصی همواره در دسترس بخش خصوصی باشد. گفتم هروقت بخواهم به رئیس جمهور یا نخست وزیریا هرکدام از وزرای کشورم پیامی برسانم،نیم ساعت بیشتر طول نمیکشد. نظربایف خیلی از صحبتهایم را یادداشت کرد و در نهایت به رئیس اتاق قزاقستان گفت، مسیر ما هم همین است. همان که اوزال و ترکیه رفتند.»
نمیدانم حصار چیکلیاوغلو اخیرا به قزاقستان سفر کرده یا نه اما من و جدول رتبه بندی جهانی کسب وکارها شهادت میدهیم که قزاقستان آنقدرخوب عمل کرده که در رتبه جهانی سهولت کسب وکار حتی از ترکیه هم پیش افتاده است.
محسن جلالپور
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
دولت؟ کارآفرینی؟ شیب؟ بام؟
دکتر امیرحسین خالقی
گفته می شود که بسیاری از نوآوری های کنونی مانند انرژی هسته ای، اینترنت، رایانه ها و هواپیماها نه حاصل پژوهش بخش خصوصی؛ بلکه پیامد سرمایه گذاری های دولت است؛ همچنین شرکت های خصوصی از آنجا که ملاحظه سودآوری دارند و نگاه کوتاه مدت را دنبال می کنند، زیر بار پژوهش های بنیادین نمی روند؛ زیرا این قبیل پروژه ها با وجود ریسک بالا، سودآوری فوری به همراه نمی آورند.
این نگاه چند ایراد اساسی دارد؛
1 نخست آنکه نوآوری تکنولوژیک را با نوآوری اقتصادی یکی می گیرد؛ نوآوری تکنولوژیک چیزی است که مهندسان می پسندند و از نظر فنی پیشروست، ولی به هزاران دلیل مشتریان آن را انتخاب نمی کنند و شانسی برای تولید انبوه ندارند. نوآوری های تکنولوژیک تا زمانی که آزمون سخت بازار را پشت سر نگذارند، از منظر اقتصادی نوآوری تلقی نمی شوند.
یک نمونه فناوری "بتامکس" و "وی اچ اس" است که با وجود آنکه اهل فن اولی را برتر می دانستند، نتوانست در بازار از پس "وی اچ اس" برآید. دانشمندان شوروی هرچند در ابداع بسیاری از نوآوری ها پیشرو بودند، ولی آن امپراتوری شر از این ابداع ها به دلیل نبود آزمون بازار بهره ای نبرد.
2 دوم، مسئله هزینه فرصت است، این درست است که دولت در یک حوزه سرمایه گذاری می کند و نتایجی را هم کسب می کند؛ ولی آیا منابع عمومی اگر در جایی دیگر سرمایه گذاری می شدند، نفع بیشتری نداشت؟ خصوصی ها حواسشان به ریال ریال هزینه هایشان هست و انگیزه لازم برای به ثمر رساندن سرمایه گذاری های خوب و رها کردن سرمایه گذاری های بی حاصل را دارند، ولی دولتهای درگیر سیاست چنین نیستند. فساد و کارایی پایین پروژه های دولتی در عرصه علم هم تکثیر می شود و نورچشمی ها و ژن های خوب "علمی" سروکله شان پیدا می شود.
3 سوم، شواهد تاریخی وجود دارد که مثلا در امریکا در قرن 19 و حتی تا سال های دهه 1940 در عمل حتی بدون بودجه های پژوهشی کلان دولتی که بعدها رایج شد، این کشور بسیار نوآور بود. نوابغ مهندسی مانند برادران رایت ، ادیسون و تسلا به هیچ رو حمایت دولتی نداشتند و با پول و وقت خودشان ریسک می کردند یا در دهه 1930 شرکت های خصوصی مانند دوپونت خودشان دست به کار پژوهش های بنیادی شدند که بعدها به ابداع نایلون انجامید.
4 چهارم، سرمایه گذاری دولت در "نوآوری"، باعث می شود که بخش خصوصی در آن حوزه ها وارد نشود و به اصطلاح آنها را بیرون می راند و در واقع مسیر پیشرفت علم و نوآوری مخدوش و منحرف می شود؛ خشت کج اول می تواند دیوار را تا ثریا کج ببرد، پژوهشی که برای بوروکرات های دولت و نظامی ها انجام می شود، زمین تا آسمان با پژوهش های تجاری که باید پاسخگوی نیاز مشتریان باشد متفاوت است، نهادهای پژوهشی که به اولی عادت می کنند، پس از برداشتن حمایت های دولت، برای بقا کارشان ساده نیست.
خلاصه آنکه حواسمان باشد کارآفرینی و نوآوری کار افراد است نه دولت ها، والله اعلم.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
اقتصاد بیمار ایران را چگونه درمان کنیم؟!
*گفتگو با پروفسور چانگ
@eshghepool
یکی از راهکارهای ضروری تسهیل کسبوکار و ایجاد فضای مناسب برای بخش خصوصی، برای دستیابی به تنوع اقتصادی و حرکت به سمت بخشهایی با ارزش افزوده بالا، شرط لازم است، اما کافی نیست.
اگر شما اقتصاد را آزاد کنید و همه چیز را به بخش خصوصی بسپارید، فرآیند متنوعسازی اقتصادی، خود به خود رخ نخواهد داد. به این دلیل که حرکت به سمت بخشهای جدید نیازمند آموختن و اکتساب قابلیتهای مدیریتی و فنی جدید است. این فرآیند، نمیتواند تحت فشار رقابت و اقتصاد بازار آزاد اتفاق بیفتد.
برای آنکه بخش خصوصی قویتر شود، عملاً وجود یک دولت فعال ضروری است. مردم اغلب دچار یک تفکر دوگانه اشتباه میشوند؛ آنها تصور میکنند در ارتباط با بازار، دو نوع دولت بیشتر وجود ندارد: یا منفعل و لیبرال است و فقط میتواند از حقوق مالکیت آنها حمایت کند و یا تمامیتطلب است و بخش خصوصی را دشمن خود میداند. اما عملاً بین این دو، طیف گستردهای از تلفیق روابط دولت-بازار وجود دارد.
برخی ارزیابیها حاکی از آن است که ایران در «دام درآمد متوسط» (Middle Income Trap) گرفتار شده است. نه میتواند در صنایع با دستمزد پایین با کشورهایی مانند چین رقابت کند، و نه از قابلیتهای لازم برای رقابت با صنایع دانشمحور کشورهای ثروتمند برخوردار است. ایران در رویارویی با این مشکل تنها نیست؛ این معضلی است که بسیاری از کشورها با آن مواجه هستند.
اما تنها راه حل پیشرو آن است که اقتصادتان را به سمت فعالیتهایی با ارزش افزوده بالا هدایت کنید. بدین ترتیب میتوانید کار ایجاد کنید و در اقتصادتان با دستمزدهای فعلی، اشتغالزایی کنید. باید به سمت بخشهایی حرکت کنید که بهرهوری بیشتر و محتوای دانشمحور بالایی دارند و همه اینها مستلزم تدوین نوعی سیاست صنعتی از سوی دولت و همکاری با بخش خصوصی داخلی است.
@eshghepool
راههای جذب سرمایهگذاری خارجی
فریال مستوفی/ رئیس کمیسیون سرمایهگذاری اتاق بازرگانی ایران
متاسفانه در سالهای تحریم اقدامات لازم برای آمادهسازی بسترهای سرمایهگذاری آنطور که باید، انجام نشده بنابراین نخستین اقدام، آمادهسازی بسترهای لازم برای سرمایهگذاری است.
موضوعی که در اینباره مهم است بحث امنیت سرمایهگذاری و اقدام برای تامین آن است.
از اینرو در وهله نخست، باید فضای کسبوکار را بهبود بخشید و این مهم میتواند از سوی حاکمیت و از طریق اصلاح قوانین و ایجاد شفافیت و همچنین حمایت از بخش خصوصی واقعی در تصمیمسازیها، تحقق پذیرد.سرمایه خارجی در صورتی میتواند نقش مثبت در اقتصاد یک کشور ایفا کند که بستر آن مهیا باشد. در اینباره میتوان به استقرار نظام موثر قانونی، نبود فساد مالی در جامعه و سرانجام ثبات سیاسی اشاره کرد. اقتصاد ایران دارای شرایط لازم برای جذب سرمایه خارجی، بدون عوامل یادشده نیست، بنابراین لازم است دولت برنامه منسجمی برای جذب و کنترل سرمایه خارجی تهیه کند.
اگر برنامهریزیها با استراتژی هدفمند و اصولی هدایت شود بهطور قطع امنیت تامین خواهد شد و ریسک اقتصادی هم پایین خواهد آمد. این عوامل همگی لازم و ملزوم هستند و بهبود یکی از عوامل باعث بهبود سایر عوامل خواهد شد.درحالحاضر مسئله Due Diligenceیکی از مهمترین موضوعاتی است که مهمترین انتقاد سرمایهگذاران خارجی از بازار ایران را تشکیل میدهد. در این بین مهم است که صاحبان کسبوکارهای خارجی بدانند با چه شخص یا شرکتی معامله میکنند.درباره موضوع تامین مالی و فاینانس پروژهها (موضوعی که درتبصره ۳ بودجه امسال نیز باید مد نظر باشد) باید گفت تا به امروز بیشتر پروژهها بدون وجود توجیه اقتصادی فنی واقعی و از سوی دولت اجرا میشدند. بخش خصوصی نیز بهطور قطع از عهده سپردن وثیقههای بانکی بر نمیآید از اینرو پیشنهاد میشود خود پروژه تحت ضمانت بازپرداخت قرار گیرد. البته این پیشنهاد مستلزم ایجاد فرهنگ تنظیم صادقانه و واقعی طرحهای توجیهی است.موضوع مهم دیگری که وجود دارد اینکه تغییرات نرخ ارز و زیرساختهایی که باید برای پوشش ریسک نرخ ارز وجود داشته باشد درحالحاضر در ایران وجود ندارد مگر اینکه با راهاندازی ابزارهایی همچون خرید و فروش آتی ارز، این امکان را فراهم کرد که سرمایهگذاران ریسک نوسانات نرخ ارز خود را پوشش دهند.
مسئله مهم دیگر نبود معرفی کامل و درست از ایران پسابرجام است. بهدلیل نبود اطلاعات کافی متاسفانه کشورهای دیگر از شرایط امروز کشور ما اطلاع زیادی ندارند. مشکلات مراودات بانکی از دیگر مسائلی است که برای جذب سرمایهگذاری خارجی باید به آن توجه کرد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg